مجموع نظرات: ۰
جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۰
۰ نفر

چشم‌انداز وسیع و آسمان آبی دشت‌های آذربایجان‌غربی، چیزی کم داشتند اگر این ساختمانِ سنگی نبود. یک دِیر ارمنی که مهم‌ترین ویژگی‌اش ایرانی بودن آن است.

قره‌كليسا

همشهری آنلاین: دِیری که افسانه‌هایش تاریخ است و تاریخش افسانه. مردی از فلسطین به اینجا آمد و ماندگار شد تا داستانش حساس‌ترین و مهم‌ترین لحظات تاریخ یک قوم بزرگ را بسازد؛ تادئوس مقدس و کلیسایش. جایی که طبیعت و تقدیر بارها کندن بنیادش را اراده کرد اما هنوز برجاست و ارامنه در آن یاد رسولِ مسیحشان را گرامی می‌دارند. مجموعه قره‌کلیسا، در ۲۰ کیلومتری شمال چالدران، محل تلاقی فرهنگ‌ها و قومیت‌های گوناگون، در هفتم ژوئیه ۲۰۰۸ (تیرماه ۸۷) نهمین اثر ایرانی شد که در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید.

از آن وقت که یهودای اسخریوطی در تاریکی افسانه‌وار باغ جتسمانی صورت یسوعا را بوسید، تا هنگامی که بخش وسیعی از ربع مسکون در روشنایی تاریخ عیسوی شد فهرست ۱۲ نفره حواریون، محل مناقشات بوده است. سیاهه اسامی حواریون در اناجیل کاملا منطبق با هم نیست و همه بر نام‌های یکسانی تاکید نکرده‌اند.

اما به هرحال نام‌هایی وجود دارد که هریک منشا داستان‌ها و اتفاقاتی در تاریخ مسیحیت‌اند و به کار ما می‌آیند. داستان ما برمی‌گردد به سرنوشت یکی از آن ۱۲ نفر. همان که بر سر میز آخرین شام «داوینچی» کنار متی نشسته است و به شمعون می‌نگرد. او در منتهی‌الیه سمت راست عیسی(ع) نشسته و همان‌قدر که از عیسی(ع) فاصله دارد، روی نقشه به سمت شمال‌شرقی رفت تا سرنوشتش رقم بخورد و ما امروز بتوانیم از کلیسای تادئوس مقدس سخن بگوییم. این کلیسا را که به قره‌کلیسا مشهور است مدفن تادئوس می‌دانند.

افسانه مرد فلسطینی و قدیمی‌ترین کلیسای ایران 

روایت کلی چنین است که اندکی پس از پایان کار عیسی مسیح(ع)، هریک از حواریون به سمتی رفتند تا پیام او را در گوش مردم جهان بخوانند و تادئوس هم گذارش به محدوده ارمنستان کهن افتاد. اما داستان جذاب‌تری هم وجود دارد؛ «آبکار» شاهزاده اشکانی که بر آسیای صغیر حاکم بود، به مرض لاعلاجی گرفتار آمده بود، وصف مسیح شفادهنده را شنید و قاصدی فرستاد تا عیسی(ع) برای درمانش بیاید اما شفادهنده بیماران از رفتن امتناع می‌کند و یکی از یارانش، تادئوس را به سوی شاهزاده بیمار روانه می‌سازد. معلوم نیست آبکار از بیماری جان به در برد یا خیر اما جانشین آبکار، «سانادُرک» و دخترش «ساندوخت» به دینی که تادئوس مبلغ آن بود، گرویدند.

چیزی نگذشت که سانادرک نوکیش دریابد دین جدید برای قلمرویش خالی از خطر نیست. این شد که در سال ۴۸ (و به روایتی ۶۶) میلادی دستور به قتل تادئوس و ساندوخت و عده‌ای از تازه مسیحیان داد و خود به کیش مهر بازگشت، غافل از آنکه مسیحیت در آن عرصات ریشه دوانده بود و داشت می‌بالید.  

افسانه مرد فلسطینی و قدیمی‌ترین کلیسای ایران 

نهال نازک درخت تناور می‌شود

گزارش‌ها نشان می‌دهد حدود دو قرن بعد از قتل تادئوس، در حوزه بین‌النهرین و غرب و شمال‌غربی ایرانِ فعلی، دست کم ۲۰ اسقف‌نشین وجود داشته. گفته شده تادئوس را در شهر «آرتار» به خاک سپردند؛ جایی که اینک محل قره‌کلیساست. دو کیلومتر آن طرف‌تر روی تپه مشرف به کلیسای ساندوخت او را مدفون کردند و این تازه آغاز ماجرا بود. چرخ روزگار به نفع آیینی چرخید که تادئوس به آن منطقه آورد و به همت چند چهره مسیحی دیگر سرانجام دین رسمی سرزمینی که سال‌ها مهرپرستی در آن رواج داشت، به مسیحیت بدل شد.

سال ۳۰۱ میلادی را وقتی دانسته‌اند که خانواده سلطنتی ارمنستان کهن که از نسل پارت‌ها بودند و طوق بندگی ساسانی بر گردنشان نبود، به دست «گریگور» مقدس در کنار رود «آرازان» تعمید یافتند. از آن سال به بعد مسیحی بودن در ارمنستان علنی شد و کلیساهای رسمی سر برآوردند.

از همان سال ۳۰۱ نشانه‌هایی مبنی بر شکل‌گیری قره‌کلیسا هست؛ سالی که آغاز بنای کلیسای «اچمیادزین»، محل استقرار چاثلیق کل ارمنستان بوده است. به هرحال از سال ۱۲۴۳ میلادی به این طرف نام کلیسای تادئوس مکرر در متون ارمنی آمده و از قرن سوم میلادی هم گزارش‌های قابل توجهی درباره حضور تادئوس در محدوده زندگی ارمنیان به دست داده‌اند.

از اینجا به بعد داستان یکی از مقدس‌ترین اماکن مسیحیان ارمنستان و بسیاری از مسیحیان دنیاست. کلیسای تادئوس (تاتووس یا طاطاووس) مقدس را به نام قره‌کلیسا، کارا کلیسا، وانک تاتووس و تادی مقدس هم می‌شناسند. همان کلیسایی که در استان آذربایجان‌غربی، نزدیک ماکو قرار دارد؛ از شمال‌شرقی پانزده‌ کیلومتر مانده به سیه‌چشمه، چسبیده به روستایی هم‌نام خودش. متون رسمی تاریخی بنای اولیه‌اش را به قرن ششم میلادی عقب برده‌اند.

دو روایت هست که تادئوس را در محل فعلی کلیسا به خاک سپردند و سپس بر مزار او کلیسایی ساختند و گور او درست زیر محراب کلیساست. روایت دیگر می‌گوید تادئوس خود کلیسایی برای پیروانش ساخت و هنگامی که کشتندش در محراب کلیسا مدفون شد.  

نمازخانه‌هایی بر فراز تپه

در منطقه‌ای که امروز قره‌کلیسا آنجاست با یک مجموعه مواجهیم. غیراز ساختمان قره‌کلیسا، چند ساختمان دیگر هم وجود دارد. اول کلیسای زاکاره مقدس است که تالاری با یک گنبد کم ارتفاع دارد و در شمال قره‌کلیسا واقع شده. ورودی آن در دیوار جنوبی است و بالایش کتیبه‌ای به زبان ارمنی نصب است.

زاکاره مقدس را در قرن چهارم میلادی در کنار محلی که این ساختمان اکنون هست به خاک سپرده‌اند. در فاصله بین کلیسای زاکاره و قره‌کلیسا، ویرانه نمازخانه کوچکی هست. گمان بر این است که دو کلیسای کوچک دیگر نیز کنار آن برپا بوده که اینک اثری از آثارشان نیست. ساختمان دیگری در جنوب شرقی کلیسای زاکاره وجود دارد؛ کوچک است و معروف به کلیسای «ساندخت». این ربطی به دختر شاه ارمنستان و قضیه قتل او ندارد.

بلکه محل دفن خواهر اسقف سیمون بزنونی است. زنی که در ۱۸۱۰ میلادی آمد اینجا تا برادرش را ببیند و در ۱۸۱۳ از دنیا رفت. کلیسای ساندخت اصلی که می‌گویند آرامگاه دختر پادشاه ارمنستان است، بر تپه‌ای مرتفع بر راهی که از جنوب به قره کلیسا می‌رسد ساخته شده.

این کلیسا شباهت زیادی به کلیسای زاکاره دارد اما ابعادش کوچک‌تر است و ورودی‌اش در دیوار شمالی. به خود قره‌کلیسا که برسیم ساختمانی خواهیم دید تلفیق شده از یک بنای قدیمی و جدید چنان ماهرانه به هم پیوسته که اگر ندانید تشخیص همزمان نبودن بنایشان دشوار است. یک ساختمان سیاه و یک بنای سفید. گمان برده‌اند سنگ بنای این کلیسا را خود گریگور لوساوریچ گذاشته باشد.

هرچه هست این کلیسا اهمیت ویژه‌ای نزد مسیحیان گریگوری دارد و در دوران شکوفایی‌اش همواره رقیبی جدی اما بدشانس برای کلیسای اچمیادزین بوده است. آنچه مسلم است در قرن نهم و دهم میلادی قره‌کلیسا دیگر آن ساختمان کوچک زمان گریگور نبوده بلکه دیری وسیع و با امکانات، یک اسقف‌نشین مهم بوده است.  

افسانه مرد فلسطینی و قدیمی‌ترین کلیسای ایران 

و ناگاه زمین لرزید

کلیسای مقدس شمال‌غربی ایران اما از حوادث طبیعی زخم دیده است. یکبار زلزله‌ای در قرن چهاردهم میلادی قره‌کلیسا را از بن خراب کرده و اشاراتی هست که نزدیک به ۸۰ نفر راهب در این حادثه جان باخته‌اند. دیوار نوشته ضلع جنوبی ساختمان سیاه رنگ خبر می‌دهد بازسازی ده سال طول کشید و در قرن ۱۷ میلادی باز زلزله آفت جان کلیسا شد.

یک مورخ ارمنی خبر می‌دهد این بار مردم روستا خودشان دست به کار می‌شوند و با وجود بی‌بضاعتی، مرمت کلیسا را شایسته به پایان می‌برند؛ صحبت از سنگ‌های خوش‌تراش محکم و زیباست. مرمت خرابی‌های زلزله ۱۶۴۱ در ۱۶۵۰ تمام می‌شود و ساختن یک گاویت (پیش‌تالار) از سنگ و آهک در ۱۶۵۳ پایان می‌گیرد. کلیسای سیاه قدیمی‌تر است و بنای جدید را که سفید است، اسقف سیمون بزنونی برپا کرده.

سیمون بزنونی نامزد جاثلیقی بود و هنگامی که در انتخابات اچمیادزین شکست خورد، به کلیسای تادئوس آمد تا در ظل حمایت عباس میرزا جاثلیقی و رهبری مسیحیان ارمنی را به آنجا منتقل کند. او در این راه به وجود مزار تادئوس مقدس بسیار دلخوش بود. قسمت جدید کلیسا را از روی نقشه آچمیادزین ساخته‌اند اما کاری که در ۱۸۱۰ آغاز شده بود، در ۱۸۲۰ ناتمام ماند. اسقف بزنونی را به کلیسایی در نخجوان منتقل کردند. دو کتیبه‌ای که بر سردرِ غربی کلیسا نصب است دوران اسقف بزنونی را یادآور شده‌اند.

در کتیبه پایین نوشته‌ای از اسقف است به ارمنی و در بالا شرح بزرگواری فتحعلی‌شاه است و ذکر ماده تاریخ به حساب جمل: «... /  از یکی اصحابه طاطاوس نام این سجده‌گاه / گشت‌آباد و خراب از چرخ بی‌بنیاد گشت/ تا زمان دولت فتح علی شه آنکه او / همچو ابر دُرفشان دست عطایش راد گشت / ... / گفت این مصرع پی تاریخ تعمیرش نوا / وانک طاطاوس باز از داد شه‌آباد گشت». اشعار در پنج سطر آمده است؛ در چهار سطر اول هرکدام دو بیت و سطر پنجم سه بیت دارد و «نوا» تخلص شاعر است.  

چند روز زندگی در هوای یک قدیس

در سال‌های جنگ ایران و روس و عقد قرارداد ترکمانچای، روستاهای ارمنی‌نشین در اطراف دِیر زیاد بود و راهبان فعال بودند و پر جنب و جوش. حتی سال‌ها بعد خاطره‌ها گویای یک مقاومت ۱۵ روزه در درون حصار کلیساست؛ مقاومت در برابر ارتش عثمانی در جنگ جهانی اول. بعد از آن کوچ روستاییان آغاز شد تا سرانجام اسقف «پطرس غازاریان» آخرین راهب قره کلیسا در ۱۹۴۶ (۱۳۲۵ شمسی) ترک قره‌کلیسا گفت و در تبریز نشیمن گرفت. این بود تا برنامه زیارت سالانه بار دیگر در سال ۱۳۳۳ شمسی برقرار شد. امروز همین مراسم است که به یاد روز شهادت تادئوس برگزار می‌شود و زیبایی قره‌کلیسا را دوچندان می‌کند.

زائران در چهارم مرداد هر سال که با ۲۶ ژوئن میلادی مطابق است، در محوطه بیرون کلیسا چادر می‌زنند و به انتظار آخرین روز مراسم و برگزاری باداراک (عشای ربانی) می‌مانند. آیین‌های ویژه این ایام در طول سه روز برگزار می‌شود که یک روز آن اصلی است و اسقف اعظم یا اسقف ارامنه درآن حاضر است. برگزاری سرودهای مذهبی به صورت کر، سخنرانی روحانیون دینی، قرائت آیاتی از انجیل و آیین‌های ویژه‌ای چون «تبرک آب و غذا» و عبادات فردی از دیگر فرایض این آیین‌هاست.  

یک سال پس از احیای مراسم سالانه قره‌کلیسا، در سال ۱۳۳۴، ساختمان آن با شماره ۴۰۵ به عنوان اثری تاریخی در میراث‌فرهنگی ایران ثبت شد. مساحت ساختمان ۱۱۰ در ۵۳ متر است و از نظر نقشه جزو دیر ـ قلعه‌های قرن هفدهمی به شمار می‌رود که ساختشان در ارمنستان رایج بود.

کلیسا در محوطه شرقی ساختمان است و در اطرافش اتاق‌های زیادی برای سکونت راهبان تعبیه شده. در شمال و جنوب و شرقِ بنا حصارها و برج‌ها به نسبتِ شیب پنج متر ارتفاع دارند و در غرب هشت متر. در ضلع جنوبی کارگاه روغن‌کشی وجود دارد که معلوم است بعدا به ساختمان اضافه شده. برج ناقوس که به زمان عباس‌میرزا برمی‌گردد ناتمام است. نقشه دیر ـ قلعه‌های این‌چنینی تقریبا یک شکل است؛ محوطه‌ای مستطیل یا مربع، حصاردار با برج‌های مدور در گوشه‌ها و کلیسایی در مرکز و احتمالا برج ناقوس و تالاری چهارگوش (گاویت) که سقف آن بر دو یا چهار ستون تکیه دارد (گاویت). 

افسانه مرد فلسطینی و قدیمی‌ترین کلیسای ایران 

سیاه یا بزرگ؟

ساختمان سیاه که پس از زلزله ۱۳۱۹ پیش از کلیسای سفید (۱۸۱۰) ساخته شده سبب‌ساز این اشتباه است که قره‌کلیسا را کلیسای سیاه ترجمه کنند. قره یا کارا در نام این کلیسا، ترکی نیست و سیاه معنی نمی‌دهد؛ هرچند شباهت لفظی و املایی به سیاه ترکی دارد و نامی است که بر ساختمانی با سنگِ سیاه رنگ نهاده‌اند. کارا و قره هردو معنی کلان و بزرگ می‌دهند و معنای کارا کلیسا و قره کلیسا، هردو، «کلیسای بزرگ» است.

این را با مطالعه‌ای سردستی در متون زبان‌شناسی و توجه به تحلیل‌هایی که ارائه شده می‌توان دریافت. مثالِ دیگر در این مورد می‌تواند قره‌باغ و قره‌چمن باشد. احمد کسروی که چندان هم وارد پیچیدگی‌های زبان‌شناسی نشده، سال‌ها پیش در مواجهه با قره می‌پرسد: «کدام چمن سیاه تواند بود و کدام باغ سیاه است؟».

کلیسای بزرگِ نزدیک ماکو، کارا کلیسا، قره‌کلیسا از نظر معماری جزئیات فراوان دارد. شاید نکته جالب توجه در کلیسای سفید رنگ این باشد که با دیدن آن تلفیق فرهنگ ایرانی و ارمنی را نمی‌توان انکار کرد؛ حتی سرو به آن شکلی که در هنر شیراز به کار رفته در حجاری‌های این کلیسای ارمنی دیده می‌شود. دیوارهای خارجی بنا تزئینات بیشتری نسبت به داخل دارند.

هر دیوار در پنج ردیف تزئین شده. ردیف اول بدون هرگونه حجاری و تزئین است. ردیف دوم قاب‌بندی شده و محتوی تزئینات گیاهی و حیوانی است؛ سرو، لاله، آهو، عقاب و فرشتگان؛ فرشته‌هایی که بر ورودی‌های ساختمان هم نقشی دارند. در ردیف سوم غیر از نقوش گیاهی حجاری شده، سَرِ فیلی است که با خرطومش یک ماهی نگه داشته. فرهاد کوهکن، لیلی و مجنون و  زنی در حال دوشیدن گاو بعضی از نقش‌های این ردیف است. ردیف چهارم ۲۵ نقش حجاری شده دارد و اشخاصی را نشان می‌دهد که تمام قد ایستاده‌اند و اکثرا پیامبران کتاب مقدسند.

در بین این نقش‌ها موسی(ع) با لوح ده فرمان در دست راست، یوحنای ایستاده و گریگور لوساوریچ روشنگر که نقششان بر دیوار جنوبی زده شده بارزتر هستند. در دیوار شمالی، داوود(ع) است با تاجی بر سر و چنگی در دست و بر همان دیوار مریم مقدس(س) ایستاده است.

ردیف پنجم همچون ردیف اول فاقد حجاری است. سردرِ ورودی غربی قاب کنده‌کاری دارد و بر سنگ سردرِ شمالی عزرائیل نقش شده که اژدهایی زیر پایش افتاده است. عزرائیل بر سنگ سردرِ جنوبی هم دیده می‌شود که ارواح مردگان را در ترازو می‌گذارد.

در جاهای دیگر بنا هم تزئینات گیاهی و حجاری‌های مذهبی وجود دارد. کف اصلی کلیسای سفید از بین رفته اما کف قدیمی کلیسای سیاه باقی مانده است. متاسفانه بزرگ‌ترین ناقوس کلیسا که ساخت استادان مسکو بود، در دورانی که قره کلیسا متروکه بود، ربوده‌اند.

کد خبر 777893
منبع: سرزمین من

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha